Jan 28, 2010

آزادی بیان: افسانه یا واقعیت

در مورد "آزادی بیان"، فلسفه، تاریخ و ادبیات طولانی آن که از قرن هفدهم و هجدم میلادی همراه با جان میلتون و جان لاک در کتاب مشهورش "نامه ای در باب آزادی" در انگلیس رواج یافت، مطالب زیادی گفته شده و باوجود گذشت سه قرن از آن زمان، این موضوع همچنان اگر نه به عنوان یگانه نماد مدرینته، بلکه به عنوان یکی از مهمترین آنها در تاریخ معاصر جهان بویژه در جهان غرب و کشورهای مدعی مهد تمدن همچنان مدعیان پروپا قرصی دارد.

در این میان، از آنجایی که موضوع "آزادی بیان" علی الظاهر غربی است و غربی ها خود را پرچمدار و مدعیان اصلی آن می دانند، چنین پنداشته می شود که کشورهای آنها مهد آزادی بوده و همه نوع آزادی از جمله آزادی بیان در آنها رعایت می شود و از سوی دیگر در سایر کشورها از جمله کشورهای جهان سوم و در حال توسعه آزادی وجود ندارد و چه بسا قطعنامه ها، اتهامات، تحریم ها، تبلیعات سیاه و ....... که از بایت همین نبودن آزادی بر آنها تحمیل نمی شود.

طرفه آنکه ما هم بر اساس آنچه که تاکنون در متون درسی و دانشگاهی به ما آموزانده اند، آنرا یاد گرفته و پذیرفته ایم که مثلا در غرب به عنوان مثال فرانسه، آمریکا، انگلیس، هلند و .... آزادی بیان هست. اما در کشورهای ما و امثال ما نه تنها آزادی بیان وجود ندارد، بلکه با اصل آنهم مخالفیت می شود.

اما چند روز پیش اتقاقی رخ داد که دستکم برای من موضوعیت "آزادی بیان" و معیارها و ملاک های آن در آمریکا به عنوان اصلی ترین مدعی "مهد آزادی" را زیر سئوال برده و به تفکر واداشت و آن واکشنی بود که از سوی برخی از اتباع آمریکایی در کنفرانس "آنرژی هسته ای آسیا-2010" در هتل شانگریلای مالزی روی داد.

در این کنفرانس حدود 10 کارشناس نه چندان بلند پایه آمریکایی از بخش های مختلف انرژی و صنعت حضور داشتند و من و چند تن از همکاران رسانه ای ام نیز بر حسب روال همیشه در این طور کنفرانس ها، حضور داشتیم. از باب تعامل با چند تن از این آمریکایی ها شروع به صحبت کردیم و پس از ارائه کارت شناسایی، از آنها در خواست کارت معرفی کردیم که در کمال تعجب با اظهار اینکه که دولت آمریکا ما را از مصاحبه با رسانه های ایران منع کرده است، از مصاحبه که هیچ، بلکه از ارائه کارت معرفی نیز خودداری کردند.

اما از همه اینها جالبتر، رفتار یکی دیگه از کارشناسان انرژی یک کمپانی آمریکایی حاضر در این کنفرانس بود که در ابتدا خیلی عادی و با اعتماد به نفس بالا به معرفی خود پرداخت و با ارائه کارت معرفی خود، چند سئوالی نیز به دوستان ما در مورد وضعیت انرژی در جهان، وضعیت نفت و گاز ایران و طبق معمول روابط ایران و آمریکا چند جمله ای که هیچ بوی سیاسی نیز نداشت، گفت.

اما هنوز چند دقیقه ای از پایان این گفتگوی مختصر و خداحافظی ما با او نگذشته بود، که دیدیم سراسیمه در سالن کنفراس به دنبال ماست و پس از پیدا کردن ما با خواهش و تمنا از ما خواست تا کارت وی را پس داده و به هیچ عنوان از عکس و مصاحبه وی در جایی استقاده نشود!!!

در مورد اینکه در این چند لحظه دقیقا چه گذشت و همکارانش به وی چه گفته بودند که این چنین پرشان شده بود، الله اعلم. اما پاسخی که ما در مورد چرایی این رفتار شنیدیم این بود: تو رو به خدا کارتم را بده و از عکس و مصاحبه ام استفاده نکن. اگر شما عکس و مصاحبه مرا چاپ کنید، و در آمریکا این مصاحبه شناسایی شود، دردسرهای زیادی برایم ایجاد خواهد شد. دولت ما گفته در این زمینه با ایرانی ها ابراز نظر نکنید. خواهش می کنم کارتم را بده!!

البته بدیهی است که تمامی کشورها مقامات بلندپایه نظامی و امنیتی خود را عموما از انجام مصاحبه با رسانه ها منع می کنند و اندک مصاحبه هایی هم که انجام می دهند، غالبا فرمالیته و از پیش تعیین شده است، اما منع چند کارشناس عادی که مثل سایر کارشناسان کشورهای دیگر و بدون هیچ گونه تشریفاتی در این کنفرانس شرکت کرده بودند، از انجام مصاحبه و حتی ارائه کارت شناسایی به رسانه ها خارجی ولو دشمن درجه یک چه معنایی جزء نقض آشکار "آزادی بیان" از سوی دولت آمریکا، آنهم از نوع دموکرات آن می تواند داشته باشد.

و این بود نمونه ای از تجلی "آزادی بیان" ، آنهم در سرزمینی که قانون اساسی آن همه آزادی ها را تضمین کرده و از آن مهمتر در بند دیگری از همین قانون با دوراندیشی خاصی راه را بر هرگونه تغییر یا نقض بندهای مربوط به "آزادی" بسته است.